تهران- شمال
vicino a Bastak, Tehrān (Iran)
Visualizzato 3244 volte, scaricato 188 volte
Foto del percorso



Descrizione dell'itinerario
صبح پنج شنبه 11 خرداد 96 با آقای شیخلو راننده مینی بوس ضلع جنوبی میدان فاطمی قرار گذاشته ایم تا ما را به روستای گرمابدر ببرد. از اتوبان بابایی به سمت جاده لشکرک و سپس فشم می رویم و پس از گذشتن از روستاهای زایگان و آبنیک به گرمابدر می رسیم. جاده آسفالت اینجا به پایان می رسد و با درهای بسته منطقه حفاظت شده ورجین مواجه می شویم. محیط بان محترم از ما می خواهد که مجوز خود را نشان دهیم که متاسفانه هماهنگی انجام نداده ایم. با کمی گفتگو مسئله حل می شود و درها را برایمان باز می کنند تا جاده خاکی را ادامه دهیم. حدود 5 کیلومتر بعد، سیل جاده را شسته و مینی بوس امکان ادامه دادن ندارد. به ناچار اعضای شرکت کننده پیاده می شوند و با راننده دوباره به گرمابدر برمیگردم تا شاید با یک نیسان به توافق برسم و ما را تا گردنه خاتون بارگاه ببرد. نیم ساعت بعد با نیسانی به توافق رسیده و به سمت گردنه خاتون بارگاه حرکت می کنیم. نیسان هم بیشتراز این نمی تواند ادامه دهد. پیاده شده و بعد از معارفه ای مختصر به سمت دشت لار حرکت می کنیم. پیچ و خم جاده را به سمت پایین طی می کنیم. ساعتی بعد تویتا هایلوکسی را می بینیم و به شوخی از او می خواهیم که ما را سوار کند. قضیه جدی می شود و 11 نفر سوار بر یک تویتا هایلوکس از کف دشت لار می گذریم و تا ابتدای دره سفید آب به پیش می رویم. اگر این شانس نبود باید بارها کفش های خود را درمیآوردیم و از چند رودخانه کف دشت لار می گذشتیم.به هر حال با توجه به اینکه از برنامه جلو هستیم کنار آبشار سفید آب متوقف می شویم و ساعتی را به استراحت و گرفتن عکس می گذرانیم. حرکت می کنیم. حوالی ظهر است که به منطقه عشایر نشین سرخک می رسیم.چشمه به تعداد زیاد و دستشویی وجود دارد. استراحت می کنیم و بعد به سمت گردنه حرکت می کنیم. در اینجا باید نکته ای را متذکر شوم و آن اینکه به خاطر وجود برف در دامنه ها که بعضا مجبور به تراورس کردن آن می شدیم شاید نیمه خرداد برای این برنامه کمی زود باشد. تراورس از روی بعضی از این لکه برف ها بدون طناب و کلنگ و حمایت غیر ممکن بود و ما مجبور می شدیم که از بالا یا از پایین این لکه برف ها دور بزنیم و مسافت و انرژی بیشتری به ما تحمیل می کرد. حدود دو ساعت بعد گردنه قو را رد کرده و به سمت پایین ادامه می دهیم که مجددا به چند لکه برف بر میخوریم و مجبور می شویم آنها را دور بزنیم. حوالی ساعت 4 بعدازظهر است که به کف دره سینه خاص می رسیم. پاکوب را از سمت چپ رودخانه ادامه داده تا به دشت پاکبود می رسیم. ساعت 8 بعداز ظهر است. جایی مسطح را کمی بالاتر از رودخانه پیدا کرده و کمپ می کنیم. روز اول به پایان می رسد.
جمعه 12 خرداد:
ساعت 7 صبح بیدار باش است. دوستانی که کیسه خواب سبک آورده اند شب گذشته از سرما بسیار اذیت شده اند. هوا تا حدود 2 درجه پایین آمده و سطح چمن ها یخ بسته . آفتاب که دردره بپاشد هوا گرم تر شده و خوردن صبحانه را داخل چادرها شروع می کنیم. ساعتی می گذرد. وسایل را جمع و راس ساعت 8:20 دقیقه به سمت دشت چهل چشمه حرکت می کنیم. کمی جلوتر مجبور می شویم کفش ها را در بیاوریم و مسیر را از سمت راست رودخانه ادامه دهیم. بسیاری قسمت ها پاکوب به خاطر چشمه های بسیار در دامنه کوه گلی شده. دو ساعتی راه را در سمت راست رودخانه از پاکوبی مسطح طی می کنیم تا اینکه مجددا مجبور می شویم از رودخانه عبور کنیم. کفش ها را در آورده و از رودخانه عبور می کنیم. کمی جلوتر به یک پل چوبی بر می خوریم که باید از روی آن عبور کرده و مجددا به سمت راست رودخانه برگردیم. از اینجا مسیر دو قسمت می شود. یک پاکوب به سمت راست و از روی دامنه کوه بالا می کشد و پس از رسیدن به خط الراس به سمت دره مجاور یالرود پایین می آید و سپس به روستای یالرود می رسد. این مسیر، مسیر راه سازیست و گویا قرار است به جاده ای بین تهران و شمال تبدیل شود. و مسیر دوم مسیریست که به موازات رودخانه به پیش میرود. قصد ما این بود که به سمت تنگه یالرود برویم. پس مسیر پاکوب را ادامه دادیم. در طرف دیگر رودخانه آبشار زیبایی را می بینیم. همچنان مسیر پاکوب را ادامه می دهیم تا اینکه ارتفاع کم کرده و به کنار رودخانه بر می گردیم. شدت آب رود خانه در این فصل سال بسیار زیاد است و عبور از رودخانه بسیار مشکل. تصمیم می گیریم که ریسک نکنیم و مسیر را مجددا به عقب برگشته و از مسیر راهسازی ادامه دهیم. برمی گردیم. اما کمی جلوتر به گروه دیگری برمی خوریم. و با مشورت با سرپرست و مسئول فنی این گروه تصمیم می گیریم که همان مسیر عادیمان را طی کنیم. طناب به کمر یکی از دوستان بسته شده و از عرض رودخانه عبور می کند. دوستان در دوسمت رودخانه طناب را نگه داشته اند و با حمایت، یکی یکی از عرض رودخانه عبور می کنند. پس از عبور همه اعضا دوباره مجبور می شویم به سمت راست رودخانه بازگردیم. یعنی دومرتبه کل این پروسه را طی می کنیم. مختصر بگویم که آب رودخانه به حدی سرد است که پاهای دوستان بی حس شده و شدت آن به قدری زیاد است که با کوچکترین سهل انگاری ممکن است آب آنها را با خود ببرد.بعد از 4 یا 5 بار رد شدن از رودخانه، کم کم دره باز می شود و به یک جاده ماشین رو می رسیم. با ادامه آن حدود ساعت 2 بعداز ظهر به روستای یالرود وارد می شویم. داخل مسجد روستا می رویم. آنجا گروه های دیگری نیز مشغول خوردن غذا و استراحت هستند. داخل روستا یک مغازه کوچک وجود داره که چیز زیادی در آن پیدا نمی شود. به بهداری روستا می رویم و با شخصی صحبت می کنیم که راننده یک نیسان را به ما معرفی می کند و قرار می شود راس 4 بعدازظهر مقابل مسجد روستا بیاید و ما را به بلده ببرد. حدود 10 کیلومتر مسافت بین این دو روستاست. 20 دقیقه بعد به بلده می رسیم و مابقی مایحتاج دو روز دیگرمان را نیزاز اینجا تهیه می کنیم. بر بالای دره ای که برای ادامه مسیر قصد وارد شدن به آن را داریم، قلعه ای به چشم می خورد که اهالی بلده به آن قلعه پولاد می گویند و معتقدند به پیش از اسلام باز می گردد. با نیسان کمی به داخل دره پیش می رویم و جایی که دیگر نمی توان ادامه داد از ماشین پیاده شده و کمی جلوترهندوانه ای را که از بلده خریده ایم کنار نهر آبی قاچ کرده و می خوریم. ساعت 5 بعداز ظهر است. زمین های کوچک زراعی و درختان تبریزی دور دره را گرفته اند. مسیر را ادامه می دهیم. دوراهی اول را به سمت چپ و دوراهی دوم را به سمت راست می پیماییم. به دو راهی سوم که می رسیم دیگر رمقی از آفتاب نمانده. زمینی مسطح پوشیده از چمن و مناسب برای کمپ زدن. همینجا اتراق می کنیم. چادرها را برپا می کنیم. صدای پارس سگ به گوش می رسد که مشخص می کند کنار یک گوسفند سرا هستیم و حتما چشمه ای هم در این اطراف وجود دارد. بطری ها به دست به سمت بالای دره می رویم. اینجا گوسفند سرای آقا منصور است. مردی صاف و ساده و بسیار مهربان. ما را به داخل کلبه خویش می برد و با چایی و کماج و ماست گوسفندی از ما پذیرایی می کند. دو ساعتی پیش او به گپ و گفتگو می گذرد. به چادرهایمان برمیگردیم و انقدر نان و ماست خورده ایم که دیگر جا برای شام نمانده. شب دوم هم زیر ستاره باران آسمان به پایان می رسد.
شنبه روز سوم برنامه:
ساعت 7 صبح بیدار می شویم. صبحانه می خوریم و وسایل را جمع کرده و به سمت سرای آقا منصور می رویم. از او خداحافظی کرده و به سمت گردنه نیتل به پیش می رویم. پس از یک ساعت حرکت، مه آنچنان غلیظ می شود که دیگر هیچ کجا را نمی توان دید. نزدیک گردنه به چشمه ای بر میخوریم . بطری ها را پر کرده و کورمال کورمال تنها از روی جی پی اس مسیرمان را پیدا می کنیم. پایین تر از گردنه به سمت نیتل پاکوب ها به خاطر عبور احشام دیگر قابل تشخیص نیستند و می شود از همه آنها استفاده کرد. یال کوه را به پایین می رویم تا اینکه بعد از 4 ساعت پیاده روی به روستای نیتل می رسیم. ابتدای روستا برای پرس وجو و صحبت با یکی از اهالی متوقف می شویم. ایشان ما را به منزل خویش دعوت می کند و شب را در باغ ایشان چادر زده و به صبح می رسانیم. نام این هموطن آقای ریحانیست. دامدار است و مرتع او در تابستان پای قله آزاد کوه است. از ایشان گوسفندی می خریم و شام شبمان مهیا می شود. تا اواخر شب کنار آتش به گپ و گفتگو و خوردن کباب سپری می شود.
یکشنبه روز چهارم برنامه:
روز آخر است. عجله ای برای بیدار شدن نداریم. از شب گذشته هم آبگوشتی رو زغال گذاشته شده و تا صبح کاملا جا افتاده که برای صبحانه آن را می خوریم. شب گذشته با یکی از اهالی صحبت کرده ایم که با وانت خود ما را به کجور و از آنجا به نهررودبار ببرد. از آقای ریحانی و همسایه بسیار خوب ایشان عمو سلمان خداحافظی کرده و سوار وانت به سمت کجور حرکت می کنیم. یک ساعت بعد وانت کنار معدن قدیمی زغال سنگ متوقف می شود. آب برای نوشیدن و دستشویی هم در اینجا وجود دارد. کوله ها را پایین گذاشته و حرکت می کنیم. حدود 7 ساعتی را داخل دره می پیماییم. راه پاکوب گاهی به سمت چپ رودخانه و گاهی به سمت راست رودخانه می رود و مدام ارتفاع می گیرد و دوباره به کنار رودخانه برمی گردد. راه را ادامه می دهیم تا اینکه حوالی 6 بعد از ظهر به یک آبشار می رسیم که حوضچه ای جلوی آن تشکیل شده. لباس ها را در می آوریم و خستگی 4 روز برنامه را از تن به در می کنیم. بعد از آب تنی هم دو ساعت دیگر مسیر را ادامه می دهیم تا سرانجام به روستای ملاکلا می رسیم. از آنجا هم با وانت به سمت نوشهر رفته و ساعت 12 شب به سمت تهران حرکت می کنیم.
Waypoint
Madan zoghalsang
Madan zoghalsang
KhatoonBaargaah Pass
KhatoonBaargaah Pass
Laar River
Laar River
tange sefid ab
tange sefid ab
Abshar sefid ab5
Abshar sefid ab5
Gardane ghoo10
Gardane ghoo10
yalrud
yalrud
Baladeh
Baladeh
2rahi pahneye sabz
2rahi pahneye sabz
Pahneye sabz
Pahneye sabz
Abshar
Abshar
Garmabdar
Garmabdar
tange younza
tange younza
Ashayer sorkhak
Ashayer sorkhak
dare pakaboud
dare pakaboud
camp?
camp?
dasht 40cheshme
dasht 40cheshme
Yalrud waterfall
Yalrud waterfall
castle
castle
2rahi 1.chap
2rahi 1.chap
2rahi2.rast
2rahi2.rast
2rahi3.chap
2rahi3.chap
cheshme1
cheshme1
goosfandsara
goosfandsara
gardaneye neytal
gardaneye neytal
Commenti (7)
Puoi aggiungere un commento o una recensione a questo percorso
آدرس تلگرام گروه ما:
https://t.me/tirgangroup
Great trekking. well done.
آرزوی خوشی های بیشتر برای شما دوست هزیز
کار بزرگ و باحالی انجام دادید. سرفراز باشید
دورود بر شما ، خیلی خوب عالی لذت بردیم امیدوارم همچین سفری نصیبم شه ، جسارتا سگ پارس نمیکند واق واق یا هاپ هاپ میکند
عجب سفری بود، یادش بخیر
سلام شرمنده ببخشید مسیر جی پی اس رو از کجا می تونم تهیه کنم ممنون میشم اگر راهنمایی کنید